پارت صد و هشتاد و هشتم

زمان ارسال : ۶۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه

هنوز صدای ناله توی گوشش بود. بوی خاک و خواندن تلقین آخر زیر گوش مادرش. مانند یک ماکت روی مبل نشسته و گردنش روی تنش افتاده بود. پدرش را که اصلا یادش نمی‌آمد. واژه‌ی یتیم را بعد از رفتن مادرش با گوشت و خونش حس کرد. احساس بی‌پناهی و خالی بودن داشت. قادر نبود در مقابل همدردی اطرافیان واکنشی نشان دهد. گه‌گاهی زمزمه‌های آیشن کنار گوشش و لطافت دستان کوچک آینا تکانی به تنش می‌داد. سفره‌ی شام غر


پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان رمان پرونده ی ناتمام الهه محمدی دنیای رمان

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آمینا

    00

    الیسا یه ذره هم تو حرص بخور بد نیست😅

    ۲ ماه پیش
  • الهه محمدی | نویسنده رمان

    😄😄😄

    ۱ هفته پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.